۱۳۸۸/۰۳/۲۹

آن‌ها توانستند، چرا ما نتوانیم؟

اعتراض‌های سال ۱۹۹۶-۹۷ در صربستان
منبع: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا به زبان انگلیسی

پس از انتخابات داخلی سال ۱۹۹۶ در صربستان که در آن دولت اسلوبودان میلوشویچ تقلب کرد، اعتراض‌های صربستان در زمستان ۱۹۹۶/۹۷ به شکل راهپیمایی مخالفان و دانشجویان دانشگاه‌ها شکل گرفت. اعتراض‌ها در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۶ (۲۷ آبان ۱۳۷۵) در نیس آغاز شد؛ جایی که هزاران مخالف دولت برای اعتراض به تقلب در انتخابات گردهم آمدند. دانشجویان دانشگاه بلگراد نیز دو روز بعد (۲۹ آبان ۱۳۷۵) به مردم پیوستند. اعتراض‌ها تا ۱۱ فوریهٔ سال بعد (۲۳ بهمن ۱۳۷۵) ادامه داشت. در این روز، میلوشویچ سرانجام قطعنامهٔ مخالفان (lex specialis) را امضا کرد که در آن پیروزی مخالفان را به رسمیت می‌شناخت و دولت‌های محلی را در چندین شهر منصوب می‌کرد، ولی به اشتباهش اعتراف نکرده بود. اعتراض‌ها بیش از همه در پایتخت صربستان، بلگراد، وجود داشت که ۲۰۰،۰۰۰ نفر در آن شرکت کردند، هرچند که اعتراض در بیشتر شهرها و روستاهای صربستان نیز گسترده شده بود.

توضیح تصویر: راهپیمایی دانشجویان، با پارچه‌ای که روی آن نوشته شده: « بلگراد جهان است.»

در طول راهپیمایی‌ها، دانشجویان اعتراض خود را جدا از مردم عادی نگه داشتند که به رهبری مخالفان دولت بود. آن‌ها سرانجام در «ائتلاف اتحاد» با هم متحد شدند. در واقع اعتراض دانشجویان تا ۲۲ مارس ۱۹۹۷ (۲ فروردین ۱۳۷۶) ادامه داشت. دانشجویان درخواست‌های دیگری از جمله تغییر مدیریت دانشگاه بلگراد و بازگرداندن خودمختاری به دانشگاه داشتند.


نکته‌ای دربارهٔ مجوز این نوشته: من از شرایط مجوز و کپی‌رایت و کریتیو کامانز هنوز خوب سردرنمی‌آورم. این ترجمه از ویکی‌پدیا را به آزادترین شکلی که مجوز ویکی‌پدیا اجازه می‌هد در اینجا می‌گذارم. از جمله این که می‌توان این ترجمه را در ویکی‌پدیای فارسی هم گذاشت.

۱۳۸۸/۰۳/۲۶

تقلب در انتخابات دهم

اصولاً دو نوع تقلب می‌تواند در انتخابات رخ دهد (در پایان به نوع سومی هم خواهیم پرداخت).
  1. تقلب نوع اول. رأی‌ها بالا-پایین شود. منظورم این است که با یک رویکرد سیاست‌گذاری‌شده در تمام کشور، رأی‌های هر صندوق تا حد امکان کمی به سمت مطلوب تحریف شود. این کار به روش‌های گوناگونی ممکن است: جلوگیری از حضور نمایندگان نامزدها هنگام شمارش آرا، اجازه‌دادن به بعضی‌ها که دو بار رأی دهند، و جمع‌آوری شناسنامهٔ سربازان سربازخانه‌ها و فرستادن آن‌ها به مرخصی. با این روش مقدار تقلب محدود است. شاید بتوان ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد تقلب کرد، ولی نمی‌توان ۷۰ درصد آرا را تغییر داد.
  2. تقلب نوع دوم. رأی‌ها کنار گذاشته شود و یک سری عدد به عنوان شمار آرای مردم از وزارت کشور اعلام شود. در آزمایشگاه‌های فیزیک دانشگاه به این کار می‌گوییم عددسازی. یعنی بدون این که آزمایشی انجام شود، چند عدد به عنوان نتایج آزمایش (نتیجهٔ سنجش‌ها) از ذهن خودمان تولید می‌کنیم! این نوع از تقلب محدودیت تقلب نوع اول را ندارد؛ حتی اگر ۶۰ درصد مردم هم به کس دیگری رأی داده باشند، می‌توان رأی او را ۳۰ درصد اعلام کرد.
حال هر کسی که می‌گوید در این انتخابات تقلب شده، باید بگوید کدام یک از این دو نوع تقلب منظورش است. در این انتخابات برای هر کددام از این تقلب‌ها شواهدی وجود دارد.

شواهدی بر تقلب نوع اول
  1. آن طور که در نامهٔ موسوی به شورای نگهبان و نیز در بیانیه‌های او در سایت قلم‌نیوز آمده، به نماینده‌های او اجازه نداده‌اند که در هنگام پلمب صندوق‌ها در شعبه حاضر باشند. همچنین به بسیاری از نمایندگان او (به ویژه نمایندگان شعبه‌های سیار) کارت ورود به شعبه نداده‌اند و بنابراین اصولاً نماینده‌ای در کار نبوده است.
  2. از شب پیش از انتخابات، سیستم پیامک در کشور قطع شده است. این در حالی است که ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی از دوهفته پیش از انتخابات در این باره به مسئولان برگزاری انتخابات و به وزارت ارتباطات تذکر داده بود و وزارت ارتباطات نیز در بیانیه‌ای در این باره به مردم اطمینان داده بود. سیستم تلفن همراه نیز از بعدازظهر روز ۲۳ خرداد تا روز بعد در تهران قطع شد. این محدودیت‌ها شبههٔ تقلب نوع اول را به ذهن می‌آورند.
شواهدی بر تقلب نوع دوم
  1. همبستگی خطی داده‌ها
  2. تناقض در آمار وزارت کشور
تقلب نوع سوم
این تقلب در فرایند انتخابات رخ نمی‌دهد، بلکه می‌تواند پیش از آن و کم‌کم انجام شود. این تقلب به طور کلی عبارت است از اجرای سیاست‌های کوتاه و مقطعی در آستانهٔ انتخابات برای جلب رضایت مردم از دولت فعلی. از مصادیق این تقلب می‌توان به افزایش حقوق کارمندان و کارگران دولت درست پیش از انتخابات، توزیع پول نقد بین مردم به طور رسمی (سهام عدالت) و غیررسمی (چک‌پول‌های ۵۰ و ۱۰۰ هزارتومانی در خوابگاه‌های دانشجویی) اشاره کرد.
نمی‌دانم چه طور می‌توان این تقلب را ثابت کرد یا با آن برخورد کرد.

من باز هم رأی خواهم داد

این روزها از خیلی‌هایی که در انتخابات دهم رأی داده‌اند می‌شنوم که پس از این ماجراها می‌گویند «من در چنین حکومتی دیگر هیچ گاه رأی نخواهم داد.» من با این حرف مخالفم. به نظر من، تا وقتی که حکومت --هر چند که در عمل خودکامه (دیکتاتور) باشد-- بخواهد به ظاهر انتخاباتی برگزار کند، مردم باید در آن انتخابات شرکت کنند.
شرکت گستردهٔ مردم در انتخابات آن طور که آقایان می‌گویند، وسیله‌ای برای نشان‌دادن میزان موفقیت حکومت نیست. آیا در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، دولت احمدی‌نژاد موفق بود که بسیاری از تحریمی‌ها پای صندوق‌های رأی آمدند؟ نه، نبود. مردم به این خاطر آن چنان پرشور آمدند که ایران را در خطر می‌دیدند. اتفاقاً مشارکت گستردهٔ مردم در این انتخابات زنگ رسوایی برای دولت نهم بود. ما همه رأی دادیم چون از وضع موجود ناراضی بودیم. حالا هم که تقلب شده، باید خوشحال باشیم. خوشحال از این جهت که حکومت آن چنان خود را در خطر دیده که دست به تقلب زده. فکر کنید اگر این دوره را هم تحریم می‌کردیم چه می‌شد؟ همین دولت در انتخابات کم‌رونق‌تری روی کار می‌آمد، و اگر چه رأی مردم کمتر بود، ولی هزینه‌ای هم برای حکومت نداشت. حالا که رأی دادیم، باز هم احمدی‌نژاد رئیس جمهور شده، ولی این بار برای حکومت گران تمام خواهد شد. زندگی مبارزه است دیگر، مگر نه؟
فکر نمی‌کنم فعالیت سیاسی کم‌هزینه‌تری از رأی دادن برای یک شهروند وجود داشته باشد. تا وقتی که حکومت انتخابات برگزار کند، من باز هم رأی خواهم داد و از بین نامزدها، آنی را که دیدگاهش به من نزدیک‌تر است (یا از من کمتر دور است) برخواهم گزید.